خبر به دورترین نقطه جهان برسد
که او نخواست به من خسته بی گمان برسد
| ||
|
بزرگ راه های مهندسی ساز
ما را به هم نمی رسانند عشق با قوانین بیگانه است از بیراهه ها بیا برای دیدن کسی که عمریست دوستت دارد!!! من شمع جان گدازم ، تو صبح جان فزایی.. سوزم گرت نبینم ، میرم چو رخ نمایی... نزدیک این چنینم ، دور آن چنان که گفتم... نه تاب وصل دارم ، نه طاقت جدایی...
کاش به آن زمان برمیگشتم که تنها غمم شکستن نوک مدادم بود... |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |